مرحوم حاج ملا علی طاهری

اینجانب حاج ملاعلی طاهری تیکدری فرزندمرحوم ملاعبدالله و مرحومه خیرالنساء ذوالفقاری دردوم آبانماه سال 1310 هجری شمسی در خانواده ای مذهبی و عاشق خاندان عصمت و طهارت(ع) درروستای ماه زمین(تیکدر) چشم به جهان گشودم وعشق و علاقه به اهل بیت (ع) در وجودم نهادینه شده بود. با توجه به مشکلات اقتصادی و خفقان دوران مخصوص پهلوی به کسب فضایل و مناقب چهارده معصوم(ع) و قرائت قرآن نزد مرحومه کربلایی کبری دیانتی همسر مرحوم شیخ عباس مهدوی مشغول شدم که جادارد به روح و روان پاک این دو بزرگوار که حق استادی و معلمی به گردن حقیر دارند درود بفرستم و شرایط آن زمان به گونه ای بود که برای گذراندن زندگی تمام خانواده فعالیت داشته باشند که به خاطردارم روزهای کارمی کردیم وشبها جهت قرائت قرآن و آموزش احکام نزد بزرگان و مکتب می رفتیم . به هر حال با تشویق و ترغیب بزرگان اهل منبرو همچنین مرحوم پدرم در نوجوانی به ذاکری اباعبدالله الحسین(ع) مشغول شدم و با توجه به الطاف بی کران حضرت حق و عنایات خاصه اهل بیت (ع) در کمترین زمان قرآن و احکام وسایر کتب مذهبی را به خوبی فرا گرفتم و در همان اوایل مکتب خانه ای جهت آموزش قرآن به علاقه مندان وجوانان و نوجوانان دایر نمودم و افتخارم این است که قریب به 40 نفر از جمله شهدای بزرگوار همچون شهید عباس وصال شهید حسین تیکدری نژاد و شهید حمید مومنی را آموزش قرآن دادم که از جلسه ای توسط حاج شیخ عباس مهدوی از تمامی افراد آموزش دیده امتحانی بعمل آمد که مورد تائید قاریان قرآن آن زمان قرار گرفت.

در سال 1356 به کرمان مهاجرت نمودم و با راه اندازی مغازه ریس فروشی امرار معاش می کردم و بعد از انقلاب در مجموعه سپاه پاسداران مشغول به فعالیت شدم واشتغال در دادستانی سپاه ، کمیته امداد امام خمینی(ره) از دیگرفعالیتهای اینجانب بود و نیز با کمک و راهنمایی مرحوم سیدهاشم مهدوی پدر بزرگوار شهید محمدحسین مهدوی در ماهان اقدام به خرید آب و زمین نمودم و از آن سال به شغل خداپسندانه کشاورزی مشغول هستم.

از بزرگترین افتخاراتم در طول تمام زندگی ام داشتن مدال ذاکری اهل بیت (ع) است و درایام محرم و صفر هر سال مراسم روضه خوانی و ذکر مصائب اهل بیت(ع) را در منزل عاشقانه برپا میکنم وهر آنچه در زندگی ام کسب نمودم چیزی جزء عنایات خاصه آقا اباعبدالله الحسین(ع) به این نوکر کمترین نبوده است و امیدوارم که این قلیل خدمات مورد توجه قرار گرفته و قبول واقع شود و در شب اول قبر روحم شاد ومورد لطف و عنایات حضرتش قرار گیرد. انشاالله (التماس دعا)

من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم                     روز اول کامدم دستور تا آخر گرفتم

برمشام جان زدم یک قطره از عطرحسینی                     سبقت از مشک وگلاب ونافه وعنبر گرفتم

من به دربار حسین بن علی روزی روزانه دارم            کی درگر چشم طمع بر مردم بیگانه دارم

تاگرفتم دست خط نوکری از مادر او                        بردر دربار آن شه منصبی شاهانه دارم